پس از نا امنی های ایجادشده درسطح شهرازقبیل اسلحه کشی(تو،رسالت) چاقوکشی(تو،نواب)آدم کشی(توغیاث آباد) و... اون هم تو سه ماهه اول سال ۹۱حالاباخبرشدیم سوء قصد به جان همشهریانی که قصد وسادت و امربه معروف داشته اند.
این همه امنیته خدایش نوبره والا، هرچند که فصل نوبران تمام شده اما ما شاهد نوبران خلاف هایی هستیم که درشهر قزوین نمونه است. حمایت از سوی مسئولین اجرایی استان ،نیروی انتظامی و... هم که هیچ، انگارنه انگار که شهر شلوغ شده بابا به خدا شهرناامن شده دیگه من جوان دانشجو با ترس و لرز میام بیرون باید به خانم ها اجازه رفت و آمد تو شهر را نداریم دیگه شهر شده شهر اراذل و اوباش.
یه نفر بچه هیاتی که رفته برای امر به معروف با چماق وقمه پذیرایی شده و هم اکنون هم دربیمارستان به سر میبره.دکترمعالجش هم گفته که خیلی شانس آورده که زنده مونده.
ازهمه بدترکه من اتفاقی تو بیمارستان شهید رجایی بودم که شاهد فرار ضارب این بچه هیاتی بودم.طرف با کمال پررویی اومده تو بیمارستان وتهدید هم کرده اون وقت مسئولین مابیان دم ازامنیت توسطح شهربزنن.
کی باورمیکنه من که اعتقادی به این امنیت ندارم امنیتی که با چاقو و قمه اراذل ئاوباش فقط برای اونهاست کی امنیت برقرار شه خدامی دونه.
همیشه اونقدر کارت برات تازه بمونه که همه چیو با نکته هاش تو ذهنت نگهداری و واسه بقیه هم زود زود تعریف کنی! ملاصدرا میگه خاطره رو باید تو لحظه نوشت،چون هر بار که به یادش میاریم ناخودآگاه دستی به تغییرش میبریم!
موفق باشی!
سلام
تاثیر گذار بود
حتما مطلبی در همین مورد خواهم نوشت
سلام دوست من
واقعا که امنیت نداره شهرامون
قلمتون ماندگار